جسارت حد و مرز نمی شناسد؛ به خصوص در وادی جهالت"
در خانه تنی چند از اصحاب رسول الله هم بودند اما هیچ کس به اندازه فاطمه (س) شایسته دفاع از حریم پیامبر نبود. فاطمه (س) حلقه میان نبوت و ولایت بود. وقتی آتش از در خانه بالا رفت؛ عمر، آتش بیار معرکه ابوبکر، آن چنان به حریم نبودت لگد زد که گل میخ های در از سینه فاطمه خونین و شرم آگین در آمد و انسانیت از جنین هستی ساقط شد؛ وقتی که فریاد فاطمه (س)، از میان در ویوار به آسمان رفت: " فضه مرا دریاب." پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا می برد وحی نازل می شد که، پایین بیاورید صدایتان را. علی (ع) که حال فاطمه اش را دید؛ برق غیرت در چشم های خشمناکش درخشید. خندق وار حمله کرد. عمر را بلند کرد و بر زمین کوبید و چون شیر غرید: "ای پسر صحاک! قسم به خدا که اگر مامور به سکوت نبودم؛ به تو می فهماندم که هتک حرمت پیامبر یعنی چه. " و از روی عمر بلند شد تا خشم عنان تحملش را تصاحب نکند. به خود نیامدند و از رو نرفتند. عمر و غلامش قنفذ و دیگران ریسمان در گردن علی (ع) افکندند تا او را برای بیعت گرفتن به مسجد ببرند. ریسمان در گرن حق خورشید، طناب بر گلوی حق...مظلومیت محض!
منبع: تاریخ طبری.ج3 - الامامه و السیاسیه.ج1. - الانساب الاشراف - بحارالانوار.ج
مادرم! این همه بلا سخت است فهم داغت برای ما سخت است گفتن از داغ کوچه آسان نیست آه سیلی بی هوا سخت است در و دیوار را نمی گویم نیستم من حریف این روضه کشته من را ردیف این روضه داغ مسمار را نمی گویم زود باید ز روضه ها رد شد شرح آن کار روضه خوانان نیست
چه بگویم؟ هجوم این مردم؟ در چوبی و تلّی از هیزم؟ شعله می زد چه بی خبر آتش آه مادر! بهشت در آتش در کنار تو شعله ور آتش صورتت را گدازه ها می سوخت بارش تازیانه و کوثر جگر داغ از این بلا می سوخت آه پهلو مگر چه شد بازو روی نیلی تسلی سیلی گوشواره ، خدای من چاره ... از غم تو زمین،هوا می...
پیوند: پیام فاطمیه چیزی جزء دفاع از ولایت نیست
کلمات کلیدی : |